دسته بندي : <-PostCategory->
Me quiero olvidar el aroma de tu cuerpo.
quiero olvidar el sabor de tus labios.
quiero tener, por una vez,
una vida feliz.
por eso, me voy…
gracias por todo lo que me diste.
gracias por amarme.
pero no tengo ilusión.
que tú eres mi razón.
por eso, me voy…
dime qué es lo que tienes,
que yo no puedo olvidarte.
mira, mírame, mi niña,
mira que mi alma sangra
میخواهم بوی بدنت را فراموش کنم .
طعم لبهای تو را فراموش کرده ام .
من ، برای یک بار
زندگی شادی داشته باشم .
بنابراین ، من هستم …
سپاس برای همه چیزهائی که به من دادی .
سپاس برای عشقی که به من داشتی .
اما من هیچ توهمی ندارم .
تو دلیل من هستی .
بنابراین ، من هستم …
به من بگو چه کردم ،
من نمی توانم فراموش کنم .
نگاه کن ، نگاه کن ، دخترمن ،
ببین خونی که از روح من جاری شده .
نظرات شما عزیزان: